برگزیده همایش پارسی بلاگ و جشنواره امام من | ||
هو الغنی الحمید برای ثبت نام اطلاعات خانوار رفته بودم مرکز آمار خانم جوان متصدی شروع کرد به تند تند تایپ کردن و پرسیدن این سئوالها: -: خونه و ماشین دارید؟ من: نه خیر -: میزان حقوق؟ من:!!! -: اقساط ماهانه؟ من:!!! -: مبلغ اجاره منزل؟ من:!!! گردنشو یه چند درجه گردوند سمتمو و بهم زل زد اول فکر کردم می خواد مهارت تایپ کردنشو بدون نگاه کردن به صفحه کلید نشونم بده بعد پرسید: مگه شما لیسانس و کارمند فلان جا نیستید؟ بی خیال گفتم : چرا... گفت: اخه اعداد و رقما خیلی با هم جور نیستند... من: در هر صورت ورودی و خروجیها رو صادقانه بهتون گفتم بعد از ظهر تا وارد ساختمون شدم دیدم صاحبخونه بزرگوارمون چندتا قبض شامل آب و برق و گازو چسبونده به دیوار، مثل کسانیکه پرونده اعمالشونو داده باشن به دست چپشون، خشکم زد شروع کردم مبلغ یارانه رو با اعداد و ارقام قبضها چک کردن... یکی از آشناهامون توی یکی ار برجهای شمال شهر چهار واحد آپارتمان داره که سه تاشو اجاره داده و یکیشم دست خودشه وقتی ازش بپرسی برای یارانه ثبت نام کردید؟ در حالیکه رگ گردنش زده بیرون میگه: می خوام حقمو از این دولت بگیرم!!! یه خانم سالخورده ای هم میشناسم که تنها یاورش توی زندگیش پسر عقب افتاده اشه و به دلائلی از دو سهم اولیه یارانه ها محروم مونده جمع حقوق خودش و پسرش هم 133 هزار تومنه، بله درهمین تهران و در سال 1390 ... [ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 3:42 عصر ] [ رضوانه (نگهبان بهشت) ]
[ نظرات () ]
|